تحلیلی کوتاه بر انتخابات ۱۱ اسفند مجلس شورای اسلامی (بخش اول)
اگر خدا توفیق دهد در خصوص مشارکت ۲۵ میلیونی مردم ایران در انتخابات ۱۱ اسفند مجلس و خبرگان مطالبی در چند بخش تقدیم دوستان، صاحبان فضل و خرد های بیدار می شود. به عنوان مقدمه، پیروز اصلی انتخابات فقط کسانی نیستند که به مجلس راه یافتند، و شکست خوردگان نیز کسانی نیستند که به مجلس راه نیافتند، پیروز اصلی و واقعی مردم ایران یعنی قهرمانان ۴۵ سال مقاومت و صبوری هستند و شکست خوردگان آمریکا و اسراییل و دولت های اروپایی متخاصم با مردم و با انقلاب و نظام هستند، سایر تفاله های داخلی و خارجی هم که عددی نیستند که بخواهیم از این بیچارگان سخنی گفته شود. نزدیک به ۲۵ میلیون نفر در انتخابات مجلس شورای اسلامی در کل کشور شرکت کردند. بر اساس آخرین آمار جمعیتی کشور در سال ۱۴۰۲ ترکیب جمعیتی و هرم جمعیت ایران به شرح زیر است :
- زیر ۱۸ ساله : ۲۵ میلیون نفر
- از ۱۸ ساله تا ۴۰ ساله : ۳۶ میلیون نفر
- از ۴۰ ساله تا ۶۰ ساله : ۲۳ میلیون نفر
- بالای ۶۰ سال : ۵ میلیون نفر
از جمعیت زیر ۱۸ سال که قانونا به سن رای گیری نرسیده و نمیتوانستند در فرآیند رای گیری شرکت کنند و جمعیت کهن سال که بگذریم آنچه جلب توجه می کند و در انتخابات تعیین کننده بودهاست جمعیت ۳۶ میلیونی ۱۸ ساله ها تا ۴۰ سالهها است که بیش از ۴۱ درصد جمعیت کشور و حدود ۶۰ درصد واجدین رای دادن را تشکیل داده و نقش اساسی را در نتایج انتخابات داشتهاند یعنی متولدین دهه هفتاد و هشتاد(به نقل از محسن شاطر زاده).
با توجه به مطالعات نسلی در جهان و در ایران، تغییر مناسبات نسلی، تغییر ذائقه و مطلوبیت ها و تغییر ابژه های نسلی که در مرحله اول طیف مناسبات نسلی، به تفاوت های نسلی شناخته می شود، این تفاوت ها امری طبیعی و نرمال است و لازمه ی گردش و چرخش نسلی است. آن چه می تواتد تفاوت نسلی را در گام اول به تضاد نسلی و در صورت تداوم به شکاف نسلی و در انتها به بحران نسلی تبدیل کند، علل روان شناختی و جامعه شناختی تبدیل تفاوت نسلی به بحران هویتی نسلی است که قابل توجه و قابل مطالعه است. اما در ایران باید یک عامل بسیار مهم و تعیین کننده دیگری را هم به عوامل روان شناختی و جامعه شناختی مطالعات نسلی اضافه نمود و آن عوامل جامعه شناسی سیاسی است که ناشی از پدیده انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ مردم دانست که اتفاقا در ایجاد و زایش آن جوانان دهه ۳۰ و ۴۰ نقش کلیدی داشتند. کمپین نه به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، قدمت و تاریخی ۴۵ ساله دارد، اگر چه نماد و اوج آن در انتخابات اخیر کاملا به وضوح و بدون روتوش ظاهر شد. کمپین هایی که منشاء آن را باید در دشمنی های ۴۵ ساله آمریکایی ها و صهیونیست ها و با واسطه گری و پادویی حقوق بگیران و جیره خواران داخل و خارج از کشور، دانست. اما نکته ای که نباید از آن غافل شد، این که نباید همه ی این سه دسته از علل و عوامل روان شناختی، جامعه شناختی و بویژه جامعه شناختی سیاسی را به آمریکا و اسرائیل و پادو های آن نسبت داد، که در این صورت دچار نوعی خودفریبی و سر در برف کردن می شویم. در آموزه ها و معارف اسلامی ما سفارش شده است که بهترین ها را به نسل نوجوان و جوان هدیه دهید، قطعا این بهترین ها فقط شامل هدایا و کالاهای مادی نیست.بهترین ها شامل، بهترین روش تربیتی، بهترین روش تعامل، بهترین روش های هویت دهی و هویت یابی نوجوان و جوانان است. آیا در عمل ما چنین کردیم؟ بهترین هدیه به نسل در حال رویش و زایش جوانان، اعطای پایگاه، جایگاه و منزلت های اجتماعی، جایگاه فرهنگی و موقعیت های سیاسی است.
یعنی هویت دهی مبتنی بر اطمینان نسل جوان از منزلت اجتماعی آینده، آیا نطام آموزشی و پرورشی ما در عمل و نه در اسناد بالادستی چنین کردند؟
آیا پیشکسوتان و نسل اول و دوم انقلابی ها با نسل سوم و چهارم (که در حال رویش است) چنین کردند؟
آیا جوان امروز ما نگران مسکن، ازدواج، معیشت، هویت و موقعیت اجتماعی و سیاسی خود نیست ؟
و آیا رفتارهای برخی از شیوخ که خود روزی در موقعیت نسلی خود که جوان بودند و گل کاشتند، با نسل سوم چنین است ؟
و از این دست سوالات. جامعه، همانند موجود زنده، حیات جمعی دارد و تابع قوانین حیات معقول و زنده اجتماعی است. همان گونه فرد چرخه عمر خود را از جنینی در شکم مادر آغاز می کند، به دنیا می آید و دوران نوزادی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میان سالی، پیری و پیران پیرتر را طی می کند، جامعه و بلکه گروه های اجتماعی که مناسبات نسلی مهم ترین آن است، نیز مشمول چرخه عمر می شوند.
(دکتر ابوالقاسم فاتحی دهاقانی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی تهران،دوشنبه ۱۴ اسفند1402)