بعثت پیامبر (ص)
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق، حدیثی است از پیامبر اسلام(ص) که به «حدیث مکارمالاخلاق» شهرت دارد. کوتاه، اما دنیایی است از معانی معرفتی و فلسفی و جهانی است از الگوهای رفتاری و تربیتی و منبعی است برای کشف انبوهی از سیاست های فرهنگی، آموزشی و پژوهشی برای نسل ها و عصر ها و در یک کلام، فشرده ای از کلید خوشبختی و تکامل از ماده به معنا، از شرک به توحید و از خاک به افلاک خدای محمد، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را آخرین پیامبر و کتابش را آخرین کتاب و دینش را کامل ترین و آخرین دین معرفی کرد. رمزی که هنوز گشوده نشده است و پیامی که هنوز شنیده نشده است، که اگر رمزگشایی شده بود و پیامش شنیده شده بود، اکنون جهان شاهد قتل، جنگ، فقر، نابرابری و حکمرانی آمریکایی برآمده از شرک و کفر و الحاد و نفاق نبود. امروز جهان شاهد جاهلیت مدرن نبود، جاهلیتی که به مراتب در شدت و گستردگی و تاثیر قابل مقایسه با جاهلیت اول و عصر جاهلی پیشا بعثت نیست. اما سخن در این است که در این دنیای پر از وحوش سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی در نظام بین الملل که سر منشاء آن به کاخ سفید می رسد، چه کسی قابلیت رمز گشایی از بعثت پیامبر خدا را دارد؟ و چه کسی ظرفیت شنیدن و دیدن و فهمیدن و عمل کردن پیام بعثت را آن گونه که شایسته آن است را دارد؟ پاسخ روشن است و تجربه نزدیک به ۱۲۰۰ سال غیبت کبری نشان می دهد، آن کسی نیست، جز آن کسی که از جنس بعثت باشد. و آن قائم آل محمد است. بعثت را اگر در معنای برانگیختن بدانیم یعنی انسان برحسب فطرت خود و جامعه برحسب سنت های نهفته در درون خود( سنن الهی )، زمینه ها و بسترها و استعدادهای لازم را برای پیمودن مسیر بی پایان رسیدن به کمالات اخلاقی را دارند، اما نیاز به نبوت، امامت و ولایتی دارند از جنس همان فطرت و همان سنن اجتماعی دارد. در این میان خداوند آموزگاری می کند و تنها و آخرین و کاملترین شاگرد بی بدیل خود را برای راهنمایی و به سر منزل مقصود رساندن بشریت برمی انگیزاند، و آن محمد و دینش اسلام و کتابش قرآن و رهبرس امامت و ولایت است. این که خواص قدرت طلب و با ایمان ظاهری یا ایمان های مذبذب و ناپایدار ، در اطراف پیامبر خدا و در طول تاریخ پس از آن تا اکنون در اطراف مرکز سیاسی و قدرت حکومت اسلامی وجود داشته و دارند تا اجازه ندهند، قدرت و نظام سیاسی اسلام بجای چرخیدن حول محور امامت و ولایت توحیدی و ولایت نبوی و علوی، حول محور حاکمان بنی امیه، بنی عباس و امثال آل سعود و وهابیت و اسلام آمریکایی و انگلیسی بچرخد، نتیجه اش همین وضعیتی است که اکنون در کشورهای اسلامی و در جهان مدرن شاهد آن هستیم. که نمونه زنده اش، نسل کشی در غزه و جابجایی جای قاتل و مقتول در نظام سیاسی جهان و روابط بین المللی است. نکته مهم دیکر ، توجه به این مسئله کلیدی است که سنگ بنای حرکت و رفتن به سمت کمالات اخلاقی چه فردی و چه اجتماعی و چه سیاسی خواست فردی و اجتماعی و اراده سیاسی کارگزارن حکومتی در قبول و تایید و پذیرش درونی و عملی پیام بعثت است. اراده، آگاهی و خواستن، عناصر وارداتی و بیرونی نیستند، عناصری وجودی در فطرت و سرشت فرد و جامعه و نظام حکمرانی و حاکمیتی است که اگر والی و حاکم معاویه و ترامپ و بایدن باشد، سر از جنگ های جهانی اول و دوم درمی آورد و اگر والی و حاکم امثال امام خمینی ره و رهبری معظم انقلاب باشد سر از برپایی نظام های سیاسی فضلیت محور و عدالت خواه در می آورد. پیام بعثت، بیداری و هشیاری و آماده باش درونی و بیرونی فردی و اجتماعی و سیاسی در اجتماع مسلمین است. پیام بعثت برانگیخته شدن به سوی وحدت، رشد، جهاد فردی و اجتماعی است. پیام بعثت اطاعت قلبی و عملی و حقیقی از امر ولایت است که امروز مهم ترین امر ولایت حفظ جمهوری اسلامی ایران، حضور در صحنه، مشارکت های حداکثری در رخدادهای سیاسی و از جمله انتخابات، پرهیز از جناح پرستی، منفعت طلبی و باندگرایی و خدمت بی مزد و منت به مردم است.
(دکتر ابوالقاسم فاتحی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی)
۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ۲۷ رجب ۱۴۴۵